معنی املت تونسی
حل جدول
شاک شوکا
فرهنگ عمید
خوراکی که از تخم مرغ و گوجه فرنگی یا برخی مواد دیگر تهیه میشود: املت قارچ، املت سیبزمینی،
لغت نامه دهخدا
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (ع اِ) پارچه ٔ کتانی. و از این جهت آن را تونسی نامند که در تونس بهترین نوع آن ساخته میشود. (از دزی ج 1 ص 155).
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (ص نسبی) منسوب به تونس. (از الانساب سمعانی) (ناظم الاطباء). رجوع به تونس و تونسی شود.
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) ابوزید ولی الدین عبدالرحمن بن محمدبن.... رجوع به ابن خلدون شود.
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) علی پاشای دوم امیر تونس است که به سال 1320 هَ. ق. درگذشت. او راست: منهاج التعریف فی اصول التکلیف. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 778).
تونسی. [ن ِ/ ن ُ] (اِخ) ابوعبداﷲ محمدبن سعید المالکی. متوفی به سال 1199 هَ. ق. او راست: تشحین التذهیب لکتاب التهذیب (شرح شمسیه، در منطق). زهرالکواکب لبواهر المواکب. (حاشیه ای بر شرح الفیه ٔ اشمونی). لوامع التدقیق فی التوحید. (از اسماء المؤلفین ج 2 ستون 345).
تونسی.[ن ِ / ن ُ] (اِخ) علی پاشای اول از امراء تونس. وی از ادبا بود و به سال 1169 هَ. ق. درگذشت. او راست:شرح التسهیل. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 767).
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) ابراهیم بن الحسن بن یحیی المعافری. فقیه مالکی متوفی به سال 443 هَ. ق. او راست: تعلیقه ای برکتاب ابن الواز. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 8).
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) عمربن عبدالرحمن بن ابی القاسم بن محمدبن زکریا. او راست: اخلاص النصایح فی تخطیطالصفائح.....که در شعبان 851 هَ. ق. این کتاب را بپایان رسانید. (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 793).
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) خیرالدین پاشا. وزیر و مورخ. وی در تونس به مقام های بزرگ و سپس به وزارت و از جانب سلطان عبدالحمید عثمانی در آستانه ٔ صدارت عظمی (1295 هَ. ق.) رسید و در اصلاح امور کوشش کرد. آنگاه به عضویت مجلس اعیان منصوب گردید و تا پایان عمر در این شغل باقی بود. او راست: اقوام المسالک فی معرفه احوال الممالک. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 302). رجوع به اسماء المؤلفین ج 1 ستون 358 شود.
تونسی. [ن ِ / ن ُ] (اِخ) محمدبن عمربن سلیمان (1204-1274 هَ. ق.). وی درتونس متولد شده و به سودان و مصر رفت و چون در مفردات لغت و اصطلاحات عالم بود، در مدرسه ٔ ابی زعبل به تصحیح کتابها پرداخت و کتابهای فراوانی در این دوره در رشته ٔ شیمی و طب و گیاه شناسی ترجمه کرد و لغات این کتب و اصطلاحات آنها را به الفاظ صحیح نوشت و معنی کرد و در قاهره درگذشت. او راست: الشذور الذهبیه فی الالفاظ الطبیه. تشحیذ الاذهان بسیرهبلاد العرب و السودان. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 961).
املت
املت. [اُ ل ِ] (فرانسوی، اِ) خوراکی است که با تخم مرغ و مواد دیگر تهیه کنند. خاگینه. نیمرو. (فرهنگ فارسی معین).
علی تونسی
علی تونسی. [ع َ ی ِ ن ِ] (اِخ) ابن محمد میلی جمالی تونسی مالکی. رجوع به علی جمالی شود.
علی تونسی. [ع َ ی ِ ن ِ] (اِخ) ابن عبدالجباربن سلامه ٔ هذلی تونسی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی هذلی شود.
معادل ابجد
997